تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
تکاب خبر و آدرس
tekab.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
نوشته مدکور را خالی از لطف ندیدم که بار دیگر در وب تکاب خبر بگذارم چون هر چه از کاستی ها مینویسند و گویند باز گوش شنوائی نیست پس باهم برای مطالعه و دیدن دوباره این نوشته قابل احترام که براد خوبمان مهندس احد نباتی نوشته اند. گوش جان می سپاریم تا شاید بار دیگر مسئولین منطقه این نارسائی ها را در شهر تاریخی تکاب مورد بازرسی و باز خوانی برای پیگیری مشکلات این شهر قرار دهند.
گاه پیرمردی که در هویت از بی هویتی می گوید
این نوشته را نه به شوق نام و نان و ذوق، بلکه اگر عشق به هویت تیکانتپه افشار و سرنوشت این کهن ، نبود هیچگاه قلم به زبان نوشتن باز نمی گشود.
پیرمرد نگاهت از دردی سخن می گوید که ریشه در تاریخ و هویت ما دارد، که تبر بر ریشه آن می زنیم.
نوشتن از تاریخ پر فراز و نشیب تیکانتپه افشار، شهری که از تمدن و فرهنگ غنی برخوردار است سخت است آری فرهنگی که هویتش را می سازد.سخن گفتن از هویت ،آن هم در بازار بی هویتی، زخمهای کهنه را سر باز می زند. پیر مرد چه غریبانه نگاه می کنی... شب عجیبی است شبی که می خواهم از هویتی سخن بنالم و فریاد سر دهم ، تمدن تاریخی در زیر خروارها خروار مدرنیته می شکند .
وقتی به این جمله می نگریم که "بحران هویت دردی است که در شب یلدای فلک زدگی،آدمی را به هر سو می کشناند "آن وقت متوجه می شویم خواسته و ناخواسته تبر بر هویت می زنیم هویتی که ما میراثدار آن هستیم .
بحران هویت ، بحران وارونگی جهان میباشد.یک اثر معماری می تواند تبلور یک هویت جمعی باشد و یا صرفا به بیان شخصیت و هویت طراح و سازنده خود ، مستقل از هنجارهای جمعی بپردازد.
هرگاه آثار متعلق به هویتی جمعی و متجانس گرد هم آیند ، منظومهای هماهنگ شکل می گیرد، و هرگاه آثاری با هویت فردی و نامتجانس کنار هم قرار گیرند ،مجموعهای ناهماهنگ حاصل می گردد. امروز هماهنگی حاصل از هم نشینی بناهای متجانس را به "هویت" و ناهماهنگی حاصل از همجواری بناهای نامتجانس را به " بی هویتی " تعبیر می کنند.شهر سنتی منظومه بناهایی است که تحت سیطره بینش سنتی و آداب و رسوم آن و متاثر از محدودیتهای اقلیمی و فنی شکل گرفته و لاجرم دارای وحدت و هم آوایی هستند.
تنها«گنج یاب»ها و خریداران سودجوی«زیرخاکی»ها نیستند که تیشه به ریشه میراث فرهنگی و طبیعی ما می زنند. بلکه ادارات و سازمانهای مربوطه بدلیل عدم تخصص نیروهای انسانی ، اجازه تخریب بافتها ی ارزشمند را صادر نموده و زمینه شکل گیری بی هویتی در فضای کالبدی را فراهم ساخته تا گوشهای از سهم خود در چرخه میراث کُشی ادا کرده باشند.
بافت تاریخی ابزاری کالبدی-نظری و روش شناختی برای مشخص نمودن هویت تاریخی است – واکاوی هویت تاریخی و هویتیابی تاریخی مقدم بر هویت یابی فرهنگی و اجتماعی است. برای مشخص شدن موضوع کمی ملموس تر به اوضاع شهرمان تکاب و بافت ارزشمند آن می پردازیم.
بازار رو باز تکاب در سال 1328 تا سال 1338 توسط معمار معروف شهر تبریز استاد غلام حسین معمار باشی تبریزی به دستور ساعد السطان افشار (فتحعلی خان افشار) در چهار خیابان اصلی به مرکزیت چهارراه فعلی تکاب ساخته شد . درهای زیبا و چوبی به روش پیمون بندی و یا به اصطلاح امروزی "طراحی صنعتی" ساخته شدن. نجار آن نیز استاد کربلایی محمد نجار تبریزی بود .
امروزه در خیابانهای امام و انقلاب فعلی آثاری از این بازار روباز (مغازهها) قابل رویت می باشد.بازاری زیبا و حیاتی که نقش اقتصادی در شهر را ایفا می کند.
در واقع پیشرفت فیزیکی کالبدی شهر تکاب به واسطه این بازار بوده و دور تا دور آن فضای شهری شکل گرفته است.متریال (مصالح) این بازار،چوب بعنوان تیر و خشتی قالبی (آجر) سازه آن را شکل می دهد. نکته قابل توجه در معماری این بازار اندازه مغازهها میباشد که نسبت به کاربری و متراژ زمین طراحی شده به طور کلی به شکل مستطیلی به ابعاد 3 در 7 و به ارتفاع 3.5 متر میباشد . و با آجرکاری بسیار زیبا و با سردرهای منحصر به فرد هویت اقتصادی خوبی به خیابانهای شهر تکاب داده است.
متاسفانه در سالهای اخیر بعلت بی توجهی مسئولین یا بهتر است بگوییم فقر اطلاعات آنان نسبت به حفظ و نگهداری بافتهای ارزشمند از یک طرف و نبود اداره میراث فرهنگی این بافت ارزشمند در حال از بین رفتن است.
نکته قابل تامل در این زمینه شهرداری تکاب میباشد که در مقابل این تخریبهای بی رویه و تغییر چهره هیچ عکس العملی نشان نمی دهد و بناهای جدید الحداث به مانند بانکهای ملی، صادارت، مسکن، تجارت و چند بنای دیگر نامتجانس، شالوده خود را بر پایه تخریب بافت ارزشمند بازار روباز تکاب گذاشتند .طبق تحقیقات انجام شده این بازار، بزرگترین بازار روباز کشور می باشد که متاسفانه در حال از بین رفتن است.
پرونده میراث فرهنگی و شهرداری در تکاب مشخص است ،نبود یک مهندس معمار یا شهر ساز در شهرداری و اشتغال افراد معلوم حال وضعیت را بهتر از این نمی کند . دوستان بیایند به خیابان تربیت تبریز ، قارن ساری نقش جهان اصفهان ، امام خمینی تهران و ... بنگرند که با احترام به فضای شهری این میراث را برای آیندگان نگهداری می کنند .
از آنجا که نگاه مدیران بالادستی به حوزه های جغرافیایی کاملا تبعیض آمیز است . مدیران پایین دستی نیز از تخصص کافی برخوردار نیستند شاید بهتر است بگوییم از بی تخصصی رنج می برند و همین موضوع ،مسئله را وخیم می کند.
زنگ خطر جدی از بین رفتن این هویت شهری را به صدا در می آوریم و تقاضای کمی تامل به شهرداری و میراث فرهنگی را داریم. و از مغازه دارن عزیز عاجزانه تقاضای حفظ هویت این بازار را داریم چرا که گاهی وقتها خیلی زود دیر می شود.
متاسفانه مسئله فقط از بین رفتن این بازار نیست قلعه تاریخی فتحعلی خان افشار (ساعد السلطان)با واگذاری به اداره هلال احمر و تغییر شکل این مجموعه سنتی با مصالح امروزی گوشه ای از میراث بشری به یک فضای اداری تبدیل شده است حال سوال این است ایا حفظ و نگهداری از بناهای سنتی کمتر از نجات دادن جان انسانها است. بهتر بود این مجموعه ارزشمند ثبت شده در آثار ملی ، به موزه شهری یا حداقل به اداره جدید تاسیس میراث فرهنگی اختصاص می دادند.
در پایان پیشنهاد می گردد که :
1- ضمن ثبت این بازار در اثار ملی و احترام به تاریخ گذشته تیکانتپه افشار زمینه جذب توریست و رونق این بازار را فراهم گردد.
2- با بکارگیری نیروهای متخصص و دلسوز جهت مرمت و حفظ این مجموعه کم نظیر و جلوگیری از تخریب و تغییر چهره آن به هویت شهری تکاب احترام بگذاریم .
3- برخی از مغازها در بازار با تغییر اندک اصالت خود را از دست داده اند که هر چه سریعتر با ساماندهی جلوی صدمات بیش از اندازه گرفته شود.
4- آگاه سازی بازاریان و کسبه از ارزش تاریخی و معنوی این بازار جهت حفظ و نگهداری .
سخنی با نگاه نگران پیرمرد
آری پیرمرد نگاهت را که از عمق بی هویتی در شهر است درک می کنم، دوستان عمق نگاهت را به تحقیر گرفتهاند. اینان نمی دانند اینجا شهر مردان و زنانی است که از تبارخود فرزندانی همچون انوری ،یثربی، صادقی ،صدیق افشار و ... را برای هویت کشور پرورش دادهاند. اینان نمی دانند اینجا سرزمین زرتشت است ،سرزمین تاجگذاری پادشاهان ایرانی. من از چه می گوییم اینجا تکاب است شهری با قدمت تاریخ .
بیایید کمی به نگاه نگران پیرمرد احترام بگذاریم . مجبورم باز بگوییم چرا که پایان همه دل نوشته هاییم را این چنین خط خطی کردهام : من نمی دانم فقط این را می دانم که دانستنم بیشتر از ندانستنم مرا ازار میدهد آینده را بسازیم منتظر آینده نباشیم .
در این تصویر دو نسل از بدنسازان شهر تکاب مشهود است رضوانی که از کشتی گیران و بوکسورها وبدنسازان دهه 60 و 70 میباشد و هنوز هم در راه ورزش تلاشی مستمر دارد و بارها در تهران و سطح کشور مقامهائی را کسب کرده و در کنار او هیوا نصیری جوانی جویای نام که هم در کشتی و هم بدنسازی مقامهای خوبی در سطح استان کسب کرده .
کجایند آنان که در صحنه پیکار ، شمشیرهاشان را از غلاف بیرون کشیده ، هر گوشه از میدان نبرد را دسته دسته و صف به صف فرا می گرفتند ؟ آنان جوانمردانی بودند که در پایان هر مصاف از بقاء زندگانی بازگشته از کارزار سپاه خود ، شادمان نمی شدند و از بابت مرگ سرخ کشتگانشان از کسی تسلیت نمی خواستند ، چشمانشان از شدت گریه خوف بر درگاه جلال ربویی به سفیدی گراییده ، شکم هاشان بر اثر روزه داری لاغر گشته و پوست لبانشان بر اثر مداومت بر دعا و ذکر حق خشکیده. رنگ رخسارشان از فرط شب بیداری زرد گشته و غبار فروتنی و تواضع چهرهاشان را پوشانده آنان برداران من هستند که از این سرای فانی سفر می کنند پس سزاوار است که تشنه دیدارشان باشیم و از اندوه فراقشان انگشت حسرت بر لب بگزیم . امیرالمومنین علی (ع) - نهج البلاغه - کلام 120
این کلام زیبا تقدیم به شهیدان و ایثارگران دهستان اغولبیگ دهستانی که روزگاری پدر خود بنده که مفقود الاثر میباشد با دکتر انصاری برای تربیت
شاگردانی چون عبودی و عزیزاین دیگر زحماتی کشیده و راه انقلاب و مسیر انقلاب را برای زندگانی ما صاف کردند.شهیدانی همچون شهید بدخشی
شهید بیگلری رزمنده مرحوم حسین داداشی سردار مرحوم پاسدار خاکزاد شهید عبودی شهید ان و رزمندهگان و جانبازانی از اغولبیک که
مهد تدین و اعتقادات مذهبی بوده و همیشه جوانان غیور منطقه در تمامی امورات و تشکلهای مهم نظام بالاخص جبهه های جنگ حضوری پر شور داشتند و فعالانه شرکت می جستند و دین خویش را به امام و رهبری ادا کرده اند.پس از سرداران شهید منطقه اغولبیک که تاج سر ما و کشور هستند قدردانی کرده و به پاس این شهیدان اضعاری را تقدیم شما مردمان خوب اغولبیک میکنیم.
آرام آرام قاصدکهای رسیده از سفری دور ، همراه نسیمی مهربان به دشت آلاله ها می رسند .
هر قاصدک بر گلبن لاله ای می نشیند تا خستگی و رنج این سفر دور و دراز را برای لاله اش بازگو کند .
فرشتگان به ضیافت این دشت می آیند و بالهایشان را فرش راه قاصدکها می کنند.
اما!
کمی آنطرف تر، دل خستگانی که به پهنای دل آسمان گریسته اند تابوتهایی خالی را بر دوش خود حمل می کنند
با اینکه تابوت خالیست اما سنگینی عجیبی را بر پشتشان احساس می کنند
صاحبان آن تابوتها همان قاصدکها هستند که سبکبار! به سمت مقصد خویش پرواز کرده اند
اما چرا آنطرفتر صدای گریه می آید؟!
آن همه غم و سوختگی سینه برای چیست؟
انگار هر کسی نجوایی در گوش تابوتی دارد و روی آن چیزی می نویسد
شعر می نویسند؟
آرزوها و امیدها را می نویسند؟
از دل تنگی ها و قصه هجران می سرایند؟
از سختی هایی که کشیده اند؟
از نامردی ها و ناجوانمردی ها؟
از کسانی که حرمت نان و سفره را نگه نمی دارند؟
از بی درد ها ی بی غم و غصه که برای خوش گذرانی دو روزه دنیا کبوتر ها را در قفس زندانی کردند و به پرواز بی سرانجام آنان می خندند؟!
از لگدهایی که روی خونهای پاک کوبیده شده!؟
اما نه!
از رد پای خون گریزی نیست!
این خونها پاک شدنی نیستند
مگر می شود فراموش کرد آن همه پاکی
آن همه صفا و صمیمیت
رشادت
شجاعت
جوانمردی
و آن همه عشق خدایی را!!!
و او همچنان می نویسد.............
اما پهنه تابوت به وسعت همه درد دلهایش نیست
چرا که تابوت نیز دلتنگ پیکریست که از دیار غربت به دیار غربت!
سفر می کند...........
.
.
.
تو فرزند کدام نسل پاکی؟
تو از کدامین دشت روییده ای قاصدک!؟
چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟
کدام دست ناپاک خون پاک تو را ریخته؟
به کجا سفر می کنی؟
دور از خانه و شهر خویش؟!
دور از دستهای پینه بسته پدر و قلب شکسته مادر!؟
.
.
.
سبز و آباد باد! آن خاکی که سینه اش را آرامگاه پیکر پاک تو کرده
و خوش بر آن آسمانی که سایه بان آن خاک شده!
آری ای شهیدان و رزمندگان و جانبازان سر فراز اغولبیک
می گویند فوتبال جنگ زمان صلح است و میگوییم کاش چنین نبود. برای درک چرایی این خواسته کافی است آرامش والیبال را در انتخاب ولاسکو یا آمدن کواچ ببینید و آن را با تلاش برای تمدید قرارداد کیروش مقایسه کنید و ببینید که برای آن قرارداد والیبالیها تصمیم میگیرند و برای این قرارداد فوتبالیها ته صف تصمیمسازان هستند!
آنچه در ورزشگاه بلو هوریزنته و مقابل آرژانتین رقم خورد در واقع نمای کاملی از استعداد فوتبال ایران بود که مقابل لئومسی و هیگواین و ماسکرانو و همه بزرگان فوتبال دنیا به نمایش جهانی رسید.
در آن دیدار شیران پارسی کاری کردند که نایب قهرمان جهان مات و مبهوت مانده بود. البته که مسی تیر آخر را زد اما ایران آنقدر عالی بود که آن شب با وجود شکست برخی از مردم ایران به خیابانها ریختند. شاید برای ضربه سر دژاگه بود، شاید برای پنالتی که داور صرب آن را ندیده بود، شاید برای ...
هرچه که بود نماد استعداد ایران بود اما پرسشی بزرگ وجود دارد برای مردم ایران و آن پرسش این است: با وجود این همه خواهندگی و شایستگی چرا فوتبال ایران مثل والیبال و بسکتبال و کشتی رشد نمی کند و به سطح اول فوتبال دنیا نمی رسد و حتی برخی مواقع به ویتنام هم می بازد؟
پاسخ به این پرسش در برکناری آقای گل جهان است در هفته هفتم و دخالت شدید سیاسیون در فوتبال و عدم دخالت همین سیاسیون در والیبال و کشتی و بسکتبال! جرم دایی جوانگرایی شدید در پرسپولیس بود یعنی در یکی از سیاسی ترین دو تیم ایران! و نتیجه نگرفتن تا هفته هفتم این برکناری هم نمادی بود از دلیل عدم توفیق در سطح اول بین الملل.
اجازه بدهید از زاویهای دیگر به این ماجرا نگاه کنیم؛ در والیبال سالها کار انجام شد و هیچکس کاری به کار پایه های والیبال نداشت. شکست های والیبال برای کسی مهم نبود تا روزی که ولاسکو را آوردند و یک مرتبه با آن کار پایه ای ولاسکو کاری کرد کارستان اما باز هم کسی با آنها کاری نداشت.
ولاسکو رفت و فدراسیون والیبال کواچ را آورد. یک مربی میلیاردی دیگر جانشین مربی قبلی میلیاردی شد و باز هم کسی کاری با والیبال نداشت اما سه ماه بود که فدراسیون میخواست قرارداد کی روش را تمدید کند. در طول این سه ماه وزیر و وکیل و نماینده مجلسی نمانده که در این مورد نظر ندهند و برای فدراسیون تخصصی فوتبال تعیین و تکلیف نکنند!
در واقع برای تمدید قرارداد کی روش باید از هفت خوان رستم عبور کرد اما برای قرارداد ولاسکو و یا کواچ کسی چیزی نمی گوید و فدراسیون تخصصی والیبال به سادگی تصمیم خودش را می گیرد.
تفاوت همینجاست که فوتبالیها به سبب وحشت از اتفاقی که برای دایی رخ داد و هرماه هم برای یکی دیگر در فوتبال رخ می دهد، سازندگی را سر دار می برند و تنها به نتیجه گیری در همین امروزشان می اندیشند و تازه به همان هم که می اندیشند باید نظر سیاسیون را هم بدانند!
کاش فوتبال، جنگ زمان صلح نبود تا اینهمه سیاسی نباشد. شاید در آن صورت تیمهای پایهای هم می توانستند رشد کنند. شاید در آنصورت تیم دایی برای سال بعد ۱۰ تا ملیپوش به تیم ملی میداد اما مربی پرسپولیس را غیر ورزشی ها انتخاب می کنند و مربی تیم ملی را هم ایضا!
سرمربیهای تیم ملی طی سالهای اخیر همگی در جایی به جز فدراسیون تخصصی فوتبال انتخاب شده اند و تمام برکناری تیم های بزرگ که سازنده تیم های ملی هستند نیز در جایی بالاتر از باشگاهها انتخاب میشوند و البته که در چنین شرایطی صعود این فوتبال قوانین گیتی را به هم می ریزد.
علیرضا مرزبان بعد از باخت تیمش در نشست خبری اظهار کرد: احساس بدی از حضور در استادیوم به دلیل استقرار مکان نامناسب برای تماشاگران تیم فوتبال پدیده داشتم. در حالی که تمام استادیوم خالی است تماشاگران ما در جایی اسکان داده شدند که نمیتوانستند بازی را ببینند و این عدم احترام به تماشاچیان برای من بسیار سخت بود. مردمی که هزار کیلومتر برای دیدن این بازی آمدهاند باید در جایی مناسبی استقرار پیدا میکردند. این مسئله باید از نظر انسانی بررسی شود که آیا این فوتبال ارزش این را دارد که ما به تمام مسائل انسانیمان ضربه بزنیم.
وی در مورد شکست سنگین این تیم و خوردن تعداد گلهای زیاد در این بازی اظهار کرد: بازی کیفیتی که مورد انتظار ما بود را نداشت و نتوانستیم بازی خودمان را انجام دهیم.یک گل عجیب و غریب خوردیم و تمام تواناییهای ما روی این گل متمرکز شد و سراسر بازی ریسک بزرگی کردیم. حملههایی که تیم حریف کرد بر اساس ریسکهای ما بود و باید این شکست را بپذیریم. این شکست میتواند بیدارباش بزرگی برای تیم پدیده باشد.
او در مورد اخراج خود توسط داور مسابقه گفت:
داور چهارم به من اهانت غیرانسانی کرد و اخراج خودم به دلیل مسائل غیرانسانی بود. همیشه از داوران حمایت کردهام اما با مواردی که امروز مشاهده کردم مردم اعتقاد دارند که نتایج بازیها جای دیگری رقم میخورد. اتفاقات زمین و قضاوت نادرست داور در این دیدار کاملاً مشخص بود. تیم پدیده در این دیدار آماده نبود و باید سعی کنیم به شرایط گذشته برگردیم.
مرزبان درباره بازی جوانمردانه در تیم پدیده بیان کرد: ما باید شرافت کاری داشته باشیم و مطمئن باشید اگر بازیکنان پدیده 2 بار به زمین بیفتند من آنها را تعویض خواهم کرد؛ کما اینکه در بازیهای قبل نیز دروازهبان پدیده را از زمین بیرون کشیدم. اشتباهات بزرگ باعث شکست امروز ما در مقابل سایپا البرز شد.
سرمربی تیم فوتبال پدیده در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در مورد نقطه ضعف این تیم و نداشتن دستیار قوی بیان کرد: دستیار باید بتواند با هم زندگی کنند و از دستیاران خود راضی هستم.
مرزبان در مورد فاصله نیمکت ذخیره با بازیکنان اصلی این تیم گفت: این یکی از ایراداتی است که به ساختار سازمان لیگ ایران مرتبط است؛ چون اجازه نداشتیم بیش از 8 بازیکن از لیگ برتر بگیریم و 3 بازیکن خارجی و مابقی را باید از لیگ یک میگرفتیم که این باعث شده این مشکلات بوجود بیاید.
وی در پاسخ به سوال خبرنگاران در مورد داوری و ارتباط این شکست با داور مسابقه گفت: پای حرفهایم هستم و این مسئله را باید بگوییم
به گزارش جنوب نیوز به نقل ازایسنا، در قسمت پایانی مراسم افتتاحیه بازیهای آسیایی اینچئون مشعل بازیهای آسیایی توسط دو نخبه ورزشی خردسال کره ای و یک بازیگر زن روشن شد.
مدیر تدارکات تیم ملی فوتبال امید اجازه خروج از کرهجنوبی را پیدا نکرده و وی باید دادگاهی شود.
به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، مدیر تدارکات تیم ملی فوتبال امید به دلیل حاشیههایی که داشت از دهکده بازیها اخراج شد. وی حق خروج از این کشور را ندارد و باید دادگاهی شود.
با توجه به مشکلات پیش آمده کنسولگری ایران در کرهجنوبی نیز پیگیر موضوع است، اما جالب اینجاست که فدراسیون فوتبال هنوز در این خصوص اظهارنظری نداشته است.
خیلی از مسئولان ورزش ایران بر این اعتقاد هستند که رسانههای خارجی در این خصوص بزرگنمایی کردهاند که این موضوع شامل حال ورزشکار فلسطینی نیز هست که وی در حال حاضر متواری شده و پلیس کرهجنوبی به دنبال اوست.
شنیده شده با توجه به این مشکلات بحث جریمه برای ایران مطرح است.
سایت رسمی بازی های آسیایی 2014 اینچئون از آزار و اذیت یک داوطلب زن اهل کره جنوبی از یکی از دست اندرکاران تیم فوتبال امید ایران خبدهید
گزارش سرویس ورزشی جام نیوز، سایت رسمی بازی های آسیایی امروز یک خبر تاسف بار برای ورزش ایران را روی خروجی خود قرار داد.
بر اساس این خبر، پلیس محلی اینچوان مدعی شد، یکی از دست اندر کاران تیم فوتبال امید ایران به دلیل اتهام آزار و اذیت جنسی یک داوطلب زن اهل کشور میزبان در ورزشگاه محل برگزاری دیدار با ویتنام، دستگیر شده است.
در این خبر آمده است: این فرد اعمال غیر اخلاقی و خارج از عرف در داخل راهروی ورزشگاه "آنسان وا" انجام داده است.
این دست اندر کار تیم امید در اعترافاتش گفته که درخواست عکس گرفتن از سوی این دختر کره ای در استادیوم داشته است. این دختر به عنوان داوطلب همکاری برای بازی های آسیایی در استادیوم حضور داشته و پس از این اتفاق، فرد ایرانی توسط پلیس دستگیر شده است.
پلیس اینچئون هم اکنون در حال بررسی اخراج این مدیر ایرانی از دهکده مسابقات است.
صحت این خبر از سوی مسئولان ایران تاکنون تائید نشده است.
اصلا دلم نمی خواد به خودم و به تو بابا دروغ بگم ..بابا
خسته شدم از بسکه کار میکنم و آخرش هیچ
خسته ام از بسکه صدات میکنم و آخرش هیچ...
امشب اصلا حالم خوب نیست بابا...هم یه عالمه دل تنگتم هم یه
دنیا خسته ام از آدم ها ..از روزگار
از کسانی که از آدم های دیگه سوء استفاده میکنند .
خسته ام از آدم هایی که به خاطر پول حاضرند از هر
بینوایی خواسته های غیر معقول داشته باشند
.
بابا خیلی ناراحتم اینجا هیچی جای خودش نیست ...هیچکس
اونجوری که ادعا میکنه مهربون و سخاوتمند نیست .
هیچکسی راست نمیگه دنیای من پر از دروغ شده 90% درصد آدم
هایی که ادعای مسلمون بودن دارند هر روز بیشتر ظلم میکنن و غرق فساد میشن .
خدایا به فریادمون برس ما چه به روز هم می آوریم...
بابا اگه قبلا میگفتم برگرد حالا باید اعتراف کنم که الان
بهت غبطه میخورم .حالا می خوام بگم بابا برنگرد فقط واسه من هم دعا که پیشت بیام
و هر چه زودتر از این دنیای فاسد خارج بشم.
بابا خیلی دلم میسوزه .وقتی میدونم واسه چی تمام عمرت با
عذاب نفس کشیدی ...بابا چی فکر کردی و چی شد...؟
بابا تو و هم سنگریهایت که از اون بالا به ما نگاه
میکنید ؟!
توی دلتون چقدر احساس پشیمونی میکنید؟
بابا چقدر توی ذهنتون به آرمان هایی که به خاطرشون با همه
دنیا با همه چیز حتی نفس خودتون جنگیدید و الان میبینی نتیجه اش چی شده...!!! بابا
بگو به من چقدر با دیدین دنیای من گریه میکنی؟
بابا اگر تا الان هر چی صدات زدم" بابا" اما با
صدای مهربونت جوابمو ندادی...اما حالا بگو بهم بابا ..با صدای بلند داد بزن تا
صدات تا عمق وجودم بره بگو بابا ...بگو چرا رفتی؟ چرا..؟ به خاطر چی بهترین سال
های پدرمو... کسی که عزیزم بود و تنها
امید و اعتبار زندگیم بود و اینجوری دچار درد کردی .
تا چشم هام باز شد و دنیا رو دیدم تو رو با درد و رنج دیدم
بگو بهم ....بگو داره عمق وجودم میسوزه ...
بگو شاید تو بتونی آروم کنی داغ تو سینه ام
رو خاموش کنی ...
دنیایی که
نه
مردانش مثل گذشته با غیرت اند
و نه
زنان و دخترانش به نجابت و مهربونی گذشته ...
چه کرده ایم با خود...
خدایا به فریادمون برس.چرا که جز شما هیچ نجات دهنده ایی
نیست.
به فریاد ماهائی که داریم به بیراهه میرویم
بابا خوش بحالت که پرواز کردی و رفتی
خوش به حالت که تزویر و دروغها رو ندید
خوش بحالت که با دنیا مردان خدا باهم پیش خدارفتید.
الانه مردان همه مردانگی رو پشت عکس نامردیشون قایم کرده اند
الان دیگه نمیتونی به کسی تکیه کنی و نمیتونی به کسی پناه ببری
بابا
مردان زنان را به چشم کالا نگاه میکنند.
و زنان هم مردان جامعه رو به چشم یک هرزه
آخه میدونی بابای من این دنیا قاطی پاطی شده.
و من هم دیگه دارم قاط میزنم بهتره که نوشتن رو تمومکنم.
آخه آخه میدونی بابا میترسم زیادی بنویسم و از خط قرمز بگذرم.
الان یک مرزی هست که این مرز رو نمیشه رد شد.
پس باب خوش بحالتون که شهید - مفقود الاثر - جانباز . شدید.
اولین انسانی که خلق شده حضرت آدم (ع) می باشد و همه ی ما از نسل آن حضرت هستیم و آن حضرت را ابوالبشر یعنی پدر تمام انسان ها می گویند . آیا اجنّه هم این چنین پدری دارند که دیگر اجنه از نسل او باشند ؟
بلی ، اجنه نیز دارای پدری هستند که اولین مخلوق جن می باشد و نام او « شومان » است . در روایتی شخصی از حضرت علی (ع) پرسید : « پدر اجنه کیست ؟ » حضرت در جواب آن شخص فرمودند : « نام پدر اجنه ، شومان است . »
اجنه از نظر خلقت و ترکیب همانند انسانها که دارای شکل ها ، نژادها و رنگهای مختلف هستند ، دارای انواعی هستند که از جمله آنها عبارتند از :
1. جن : « اذا اراد العرب الجنّ خالصاً » ، وقتی عرب وجود جن را به تنهایی در نظر بگیرد لفظ جن را بکار می برد .
2. عامر : به گروهی از اجنه گفته می شودکه با مردم نشست و برخاست دارند و با آنان زندگی می کنند .
3.شیطان : به گروه بد ذات و خبیث اجنه گفته می شود .
4.عفریت : به آن گروه از اجنه می گویند که دارای مقام و منزلت والایی بوده و از قدرتهای فوق العاده ای بهره مند هستند . از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند : « اجنه امیرانی دارند که به آنها عفراء می گویند .»
اگر از قدرت تسلتطون به جن ها مطمینید.میتونید حتی فکر تمسخر رو هم از ذهنتون بیرون کنید.
از دخالت جن ها در زندگیتون نکرانی ندارید ز برای ارتباط با جن ها هنوز هم مصر هستید.
باید با یکی دیگر از ملزومات این ارتباط آشنا بشید.کسانی که قصد ارتباط با جن ها رو دارند. باید اعصاب و قلب قوی داشته باشند.صحنه های دلخراش و ترسناک:آشفتشون نکنه.و جرات زیادی داشته باشند.
جن ها موجوداتی بی اندازه حساس هستند.واکثرا اخلاق تندی دارند. محبت و حشمشون در منتها درجه است. برای همین باید در مورد جن ها با احتیاط زیادی رفتار کرد.
در علوم خفیه هم پله پله و مرحله به مرحله سطح آگاهی و قدرت بالا میره.
در شروع هر مرحله حقایق تلحی در مورد ارتباط با دنیای {ماورالطبیعه}به شما گفته میشه و بعد
شما باید تصمیم بگیرید که ادامه بدبد و به مرحله بالاتر برسد یا نه.
مطالب ارتباط با جن.ذره ای از همون حقایق تلخ هستند. و مینویسم تا این شوق و اشتیاق اولیه که طبیعیه و در همه نو آموزهای علوم خفیه هست. کمی تعدیل بشه. شما در هیچ کتابی نمی توانید مطالبی راجع به محدودییتهای ارتباطی که جنها ایجاد میکنند پیدا کنی.
تنهایی در زندگی شخصی. ازدواج برای کسانی که وارد دنیای جنها بشن خطرناک و سخته. اولن بخاطر اینکه ممکنه مجبور به مخفی کردن تمام حقایق و مکنونات قلبی و آگاهی ها از همراه زندگیتون باشید. بعد هم بخاطر اینکه هر خطای کوچکی که باعث دلخوری یا دشمنی جنها بشه، خطری برای زندگی خانواده و عزیزان شماست.خودخواهی نیست که آدم برای تنها نبودن خودش دیگری رو با خطر مرگ روبرو کنه؟ بگذریم از عوارض دیگه ی این وادی که مثلا می تونه شما رو دچار مشکلی مثل "پرش" کنه که اون وقت تحمل کردن موجودی که معلوم نیست خودشه یا در حال "پرش" صبوری زیاد می خواد!
تخت سلیمان از مهمترین جاذبههای گردشگری در این شهر است که در میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاست؛ همچنین مُهر موبد موبدان منقوش اساطیر کهن و بیشتر در ستایش آب و آتش است، در تخت سلیمان کشف شدهاست.
شيخ بهائى (رضواناللهعلیه) در كشكول ذكر نموده كه مرگ شخصى از ثروتمندان فرا رسيد، در حال احتضار به او شهادتین تلقين كردند، او در عوض، اين شعر را خواند:
يا رُبَّ قائِلَةٍ وَ قَدْ تَعِبَتْ
أينَ الطَّريقُ اِلىٰ حَمّامِ مَنْجابٍ
و سبب خواندن شعر به جای شهادتین آن بود كه روزى زن عفيفه خوش صورتى از منزل خود در آمد كه به حمامِ معروف "منجاب" برود.
پس راه حمام را پيدا نكرد و از راه رفتن خسته شد، مردى را بر درِ منزلى ديد از او پرسيد كه حمام منجاب كجا است؟
او اشاره كرد به منزل خود و گفت حمّام اين است. آن زن به خيال حمام داخل خانه آن مرد شد. آن مرد فوراً در را بر روى او بست و خواست كه با او زنا كند.
آن زن بيچاره دانست كه گرفتار شده و چاره ندارد جز آنكه به تدبير، خود را از چنگ او خلاص كند. لاجرم اظهار كرد كمال رغبت و شادی خود را به اين كار و آنكه من چون بدنم كثيف و بدبوست كه مى خواستم به حمام بروم ، خوب است كه يك مقدار عطر و بوى خوش براى من بگيرى كه من خود را براى تو خوشبو كنم و قدرى هم غذا بگيرى كه با هم بخوريم ، و زود بيا كه من مشتاق تو هستم.
آن مرد چون كثرت رغبت آن زن را به خود ديد مطمئن شد. او را در خانه گذاشت و براى گرفتن عطر و غذا از خانه بيرون رفت . چون آن مرد پا از خانه بيرون گذاشت آن زن از خانه بيرون رفت و خود را خلاص كرد. چون مرد برگشت زن را نديد و به جز حسرت چيزى عايدش نشد.
الحال كه آن مرد در حال احتضار است در فكر آن زن افتاده و قصه آن روز را در شعر عوض كلمه شهادت مى خواند.
اى برادر در اين حكايت تأمّل كن و ببين چگونه اراده يك گناه اين مرد را به هنگام مرگ، از شهادتين منع كرد در حالى كه كارى جز قصد زنا به آن زن نداشت.
گرفتن و بردن، کار ما نیست. این مسایل از وظایف حکومتی است. ما تذکر زبانی میدهیم اما این تذکر حتما جدی و موثر خواهد بود.
عبدالمجید محتشم، دبیرکل انصار حزبالله، روز گذشته از آغاز به کار گشتهای ارشادی این تشکل خبر داد. دبیرکل انصار حزبالله در گفتوگو با «آریا»، با بیان اینکه «طرح گشتهای ارشادی انصار حزبالله آغاز شده است»، از اجرای «تمامعیار» این طرح از «هفته آینده» سخن گفته و افزوده است که نیروهای عملیاتی انصار حزبالله برای اجرای این طرح «از خواهران، سههزارنفر و از برادران تقریبا هزارنفر هستند.»
به گزارش جنوب نیوز، او نحوه جذب این افراد را از طریق توزیع فرم عنوان کرده و گفته «مربیان آنها ائمهجماعات مساجد و روحانیون بودهاند.» محتشم با تاکید بر اینکه نیروهای انصارحزبالله، کارتشناسایی هم ندارند، دلیل نداشتن کارت شناسایی را نیز اینگونه بیان کرده است: «ما برای خودمان امتیاز خاصی قایل نیستیم. کارت و اینجورچیزها برای کارهای حکومتی است.»
او همچنین درباره نحوه برخورد این افراد با مردم گفت: «گرفتن و بردن، کار ما نیست. این مسایل از وظایف حکومتی است. ما تذکر زبانی میدهیم اما این تذکر حتما جدی و موثر خواهد بود. بهتر است کار عملیاتی ما آغاز شود تا شما ببینید ما چگونه عمل خواهیم کرد.»دبیرکل انصار حزبالله همچنین درباره اظهارات اخیر وزیر کشور، که اقدامات خودسرانه و بدون مجوز را غیرقانونی دانسته بود، گفته: «در مورد آقای رحمانیفضلی ما با ایشان مکاتبه داشتیم و تلاش کردیم دغدغه ایشان را برطرف کنیم. امیدواریم که اینچنین شده باشد.»
این درحالی است که روز شنبه، حسینعلی امیری، قائممقام وزیر کشور گفته بود: «تاکنون هیچ درخواستی مبنی بر صدور مجوز فعالیت آمرانبهمعروف و ناهیانازمنکر از سوی هیچ حزبی به وزارت کشور نداشتهایم. هرگونه فعالیتی در زمینه امربهمعروف و نهیازمنکر بدون مجوز قانونی حتی اگر با نیت خیر انجام شود، نقض قانون است.» روز گذشته نیز علیاصغر ناصربخت، معاون سیاسی انتظامی فرمانداری تهران به «تدبیر» گفت: «فرمانداری تا به حال مجوزی به گروه انصار حزبالله نداده و از طرف این گروه هم تا به حال هیچ درخواست مجوزی برای اجازه ورود به خیابان به فرمانداری داده نشده است.»
اما محتشم روز گذشته رییس مجلس را هم از پاسخهای خاص خود بینصیب نگذاشت و گفت: «آقای لاریجانی چون در مجلس هستند، دید سیاسی دارند و بحث تندرو و کندرو را مطرح میکنند. در حالی که در بحثهای فرهنگی و اعتقادی اینگونه نیست. جهت اطلاع ایشان بنده که جلودار این جمع هستم سرعتم از لاکپشت هم کمتر است.» لاریجانی روز شنبه در مشهد گفته بود: «رفتارهای تندروها بهعنوان امربهمعروف و نهیازمنکر را به عینه میبینیم؛ نگرانی ما از این رفتارهای غلط است.»
با پایان مرحله دوم مسابقات والیبال قهرمانی جهان در لهستان و مشخص شدن 6 تیم نهایی این مسابقات همگروه های ایران در مرحله سوم مشخص شدند.
به گزارش مشرق،تیمهای ملی والیبال فرانسه، لهستان و ایران از گروه E و تیم های برزیل، روسیه و آلمان از گروه F به جمع 6 تیم نهایی مسابقات قهرمانی جهان صعود کردند و در مرحله سوم در دو گروه قرار گرفتند.
بر اساس قرعه صورت گرفته تیم ملی ایران در گروه G با تیم های فرانسه و آلمان همگروه شد.
صعود ایران با پیروزی آرژانتین مقابل آمریکا/ ولاسکو کار نیمه تمامش را تمام کرد
خبرگزاری تسنیم: با پیروزی تیم ملی والیبال آرژانتین مقابل آمریکا، صعود ملیپوشان کشورمان به مرحله بعد مسابقات قهرمانی جهان قطعی شد.
، تیم ملی والیبال آرژانتین در دیداری نزدیک موفق شد با نتیجه 3 بر 2 آمریکا را شکست دهد. شاگردان ولاسکو با تحمیل این شکست به یانکیها موجب قطعی شدن صعود ایران به مرحله بعد شدند. ستشماری آرژانتین در این بازی 19 بر 25، 28 بر 26، 25 بر 20، 23 بر 25 و 15 بر 11 است.
ایران با پیروزی 3 بر یک مقابل صربستان، 15 امتیازی و آمریکا با کسب یک امتیاز این بازی 14 امتیازی شد و پایینتر از ایران قرار گرفت. آرژانتین نیز با این 2 امتیاز 8 امتیازی شد.
دیدار 2 تیم لهستان و فرانسه مشخص کننده تیمهای دوم و سوم گروه E خواهد بود.
نماینده وزن 59 کیلوگرم کشتی فرنگی ایران با کسب هفتمین طلای المپیک و جهان موفق به شکستن رکورد عبدالله موحد شد.
به گزارش مشرق، در فینال مسابقات کشتی فرنگی قهرمانی جهان و در روز پایانی این مسابقات که در سالن ژیمناستیک شهر تاشکند برگزار شد، فرنگیکار وزن نخست تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان مدال طلای این وزن را از آن خود کرد تا ضمن کسب هفتمین مدال طلای جهان و المپیک رکورددار تاریخ کشتی ایران شود.
این هفتمین مدال طلای حمید سوریان در مسابقات جهانی و المپیک است که نابغه کشتی فرنگی کشورمان از آن خود کرده تا به این ترتیب بالاتر از عبدالله موحد و پهلوان، غلامرضا تختی بهترین کشتیگیر ایران لقب بگیر
سوریان ای دلاور مرد کشتی ایران زمین قهرمانیت مبارک که این پیروزی تبریک به تو و خانوادهات و مربیانت بالاخص محمد بنا که حقا زحمات زیادی کشید و او را از کشتی دور کردند. رضوانی
در وزن 59 کیلوگرم این مسابقات حمید سوریان در دور نخست به مصاف آلکس آنچتی از رومانی رفت و برابر این حریف خود توانست در کمتر از 40 ثانیه با نتیجه 8 بر صفر پیروز شود. دارنده 6مدال طلای جهان و المپیک در دور بعد با فهمی از مصر روبهرو شد و در نهایت با حساب 2 بر یک این حریف مصری را شکست داد.
فرنگیکار وزن 59 کیلوگرم کشورمان در دور سوم با بورنو کوبایی سرشاخ شد و این حریف کوبایی را نیز 5 بر صفر برد تا راهی مرحله یک چهارم نهایی شود. وی در این مرحله با ممدوف آذربایجانی مصاف داد و در نهایت با حساب 3 بر صفر این حریف آذربایجانی و شاگرد جمشید خیرآبادی را برد تا به مرحله نیمه نهایی پیکارهای جهانی برسد.
سوریان در مرحله نیمه نهایی مسابقات کشتی فرنگی قهرمانی جهان با تاسمرادف ازبکستانی روبهرو شد و وی را با نتیجه 2 بر یک شکست داد تا راهی فینال مسابقات جهانی شود. وی در فینال به مصاف سیمینوف روس رفت و حریف روس خود را با نتیجه 2 بر یک شکست داد تا عنوان قهرمانی جهان را به خود اختصاص دهد.
سوریان پیش از این 5 مرتبه در مسابقات جهانی در سال های 2005، 2006، 2007، 2009 و 2010 و یک بار در المپیک لندن سال 2012 موفق به کسب مدال طلا شده بود و برای هفتمین بار موفق شد ضمن کسب مدال طلای مسابقات جهانی رکورد 6 طلای جهان و المپیک عبدالله موحد اسطوره کشتی ایران را بشکند.
این وب سایت تقدیم معلم اخلاق و دانشمند جاوید الاثر محمد حسن رضوانی باد که در جنگهای داخلی در شهرستان سنندج مفقود شد . یادش گرامی باد ونامش همیشه جاوید باد. , و یاد معاون مدرسه ای که در آن درس میخواندم مرحوم فرخ نصر الهی که همیشه بر لبانش لبخنی داشت و چهره ای مهربان وبیاد دبیر تاریخ و جغرافیم در مدرسه راهنمائی شریعتی مرحوم شهید حسن حاجیانپور
.شهرو یاد استاد عزیزم مرحوم سید عبدالرزاق رضویان که پایه گذار راهپیمائی های مدارس شهر تکاب در اول انقلاب بود. و یاد مرحوم معلم سید یحی رضویان یار دیرینه پدرم و مرحوم معلم عزیزمان حسین وظیفه و پهلوان بزرگوار نصرت اله نقدی عزیز مرحوم و همه معلیمین و فرهنگیان گمنام منطقه افشار من شهر تکاب این مرزوبوم آشنا سالها است
جان گرفته کشتی اندر شهر ما
پهلوانی باید اندر ورزش کشتی جوان
همچو تختی بایدت نامت نشیند بر دلان
رستمی و پرچمی هر دو شهید زنده اند
یادشان باقیست بر دلها چو زاد این مو طنند
ملکیان را اسوه باشد ملکیان
نی رود یادش ز دل چون نقش بسته بر دلان
داغ بر دلها نهاد اخلاق خوب قاضیان کند
دل از این جهان و گشت یار غازیان
چون بنی هاشم زنور هاشمی بود وبرفت
نوریان چون نور حق تابید و هم تابنده رفت
باب رضوان را گشودی ای امیر گشته ای بر دام پر دردان اسیر
چشم بر در کی نشان یابی زاو از پدر دوری و دل محزون او
و اما این وبلاگ بیاد تاریخ تکاب و اساتیدی چون پدر عزیزم و شهیدان گرانقدر منطقه وتمامی
دوستداران تاریخ اصیل شهرستان تکاب ایجاد کرده ام.
تكاب به معني آب باريكه و زمين كم آب است. منطقه تكاب داراي ده ها اثر تاريخي قبل وبعد از اسلام است كه از آن جمله ميتوان به تخت سليمان اشاره كرد كه در 45 كيلومتري شمالشرقي آن واقع شده است.
شهر باستاني شيز در آن مكان قرارداشت واحتمالاً به علت فعاليتهاي آتشفشاني كوه زندان در فاصله 105 كيلومتري تخت سليمان، ويران شده و آثاري از آن برجاي نمانده است. نام تكاب تا سال 1316 هجريشمسي تكانتپه (تپه پر ازخار) بوده است.
شهرستان تكاب از شمالغربي به هشترود،از شمالشرقي به زنجان،از طرف غرب به صائيندژ واز جنوب وجنوبغربي به سنندج وسقز واز طرف جنوب شرقي به شهرستان بيجار محدود است و وسعت آن 2523 كيلومتر مربع مي باشد.
بنا و يادمانهاي تاريخي
بالاخانه قزقپان سنگ
در 5 كيلومتري شمال غربي روستاي قزقپان سنگ در سينه كوهسنگي يك مناره جالب توجه وجود دارد كه امتداد آن به دامنه صخره منتهي مي گردد.
زندان سليمان
زندان سليمان بر روي كوهي قرار گرفته كه در قله آن دهانه بزرگي از يك آتشفشان غير فعال وجود دارد. ارتفاع اين زندان مخوف افسانهاي كه ديواره صخرهاي آن كاملاً عمودي است از يكصد متر بيشتر به نظر ميرسد و بویگاز تندي از درون اين چاه عظيم به مشام ميرسد.
زندان سليمان بيشتر به يك دهانه آتشفشاني خفته ميماند و وجود چشمههاي آبگرم معدني در روستاي احمد آباد درپاي همين كوه مويد اين نظر است.
قلعه تخت سليمان
تخت سليمان و مجموعه آثار باستاني و تاريخي آن يكي از مهمترين و مشهورترين مراكز تاريخ و تمدن ايران محسوب ميشود.اين مجموعه در ناحيه تكاب و بر روي يك بلندي طبيعي به ارتفاع 20 متر از سطح دشت احداث شده است.
كليه آثار آن درون يك حصار و ديوار بيضي شكل بنا شده ودر درون دشتي گسترده واقع شده است. حصار بيروني از سنگهاي لاشهاي به ابعاد مختلف و به ضخامت 5 متر، ارتفاع 14 متر و محيط بيروني 1200 متر بنا شده است.
لايه بيروني حصار از سنگهاي تراشدار نماسازي شده و داراي 38 برج دفاعي مخروطي شكل است. بناي ديوار و حصار بيروني متعلق به دوره ساساني است، ولي در دوره ايلخاني نيز ضمن مرمت پارهاي از قسمتهاي فرو ريخته ، دروازه جديدي در مجاورت دروازه جنوبي عهد ساساني احداث گرديد.
در اين مجموعه تاريخي محل شگفت انگيزي به نام زندان قرار دارد كه مشتمل است بر بقاياي معبدي از دوران ماقبل تاريخ و عهد ماد. در اطراف تخت سليمان آب گرمهاي جوشان و حتي چشمههاي سرد وجود دارند كه بسيار جالب توجه و ديدني هستنند. همچنين شكاف بزرگي كه در اثر زلزله پديد آمده از نكات ديدني تخت سليمان است.
قلعه سردار افشار (حسينعليخان افشار)
در ضلع شمال غربي مركز شهرستان تكاب، قلعهاي شامل سه بخش اندروني، بيروني و محل نگهداري احشام در يك مكان خيلي وسيع احداث گرديده بود. اين عمارت در زمان سلطنت ناصرالدينشاه قاجار توسط سردار حسينعليخان افشار در سال 1281 هجري قمري احداث گرديده.
قلعه اربابي يلقون آغاج (چهار باغ)
قلعه يلقون آغاج در اوايل حكومت قاجاريه، با نماي هشت ظلعي منظم در دو طبقه احداث گرديد و داخل عمارت را با كاشيهاي رنگين و نقاشيهاي با ارزش مزين نمودند.
قلعه رشيد الدوله (حسنخان افشار) دورباش
اين قلعه توسط رشيدالدوله در دوره سلطنت شاهان قاجار در ميان باغهاي انگور و درختان ميوه، احداث گرديده است.
دژ ساري قور خان
اين بنا از دوران پيشاز تاريخ، مركز تمدنهاي هزاره اول بوده و از عصر مادها تا دوره ساساني اقوام متعددي در آنجا سكونت داشتهاند. دژ به صورت پشته عظيم سنگي در حاشيه شرقي رودخانه سارق در 600 متري از دره سر بر آورده كه از همه طرف محفوظ و مجزاست و دستيابي به آن مشكل و به اين لحاظ جايگاه امني براي ساكنان آن در ادوار مختلف بوده است.
بقاياي برجهاي ديده باني و دخمههاي صخرهاي با حياط و آبانبارها به فرمهاي چهار گوش منظم و نا منظم و مدور و پلكانها و راهروهاي استوانهاي ارتباطي، قابل ملاحظهاي ميباشد. به احتمال قوي اين محل در دوره غارنشينان مورد استفاده بوده و اهميت خود را در ادوار بعدي نيز حفظ نموده است.
قلعه محمد حسين خان مير پنج دور باش
اين قلعه توسط محمد حسين خان مير پنج در دوره سلطنت شاهان قاجار در روستاي معتدل دورباش احداث گريده است و درحاشيه طولي يكي از ديوارهاي قلعه و قسمت بيروني آن آينه بزرگي نصب نموده بودند كه مشرف به گردنه زرينه اوباتو و دوراهي ديواندره بودكه حركت و عكسالعمل نيروهاي مهاجم و يورشگران را منعكس ميكرد.
دژ بلقيس
روي قلعه جنوبي كوه بلقيس استحكاماتي با نام متداول تخت بلقيس وجود دارد كه ويرانههاي آن در سال 1959 كشف گرديد. تاريخگذاري بنا را به دوره ساسانيان محتمل ميكند.
تپه مجيد
در فاصله 3 كيلومتري شمال شرقي بين تخت و دهكده تارهكند در حوالي قبرستان جديد تپهاي معروف به تپه مجيد وجود دارد كه بر روي آن سفالهايي از دوره ساساني بدست آمده است.
اين مكان وجود احتمالي محوطههاي مسكوني از دوره آتشكده را نشان ميدهد كه از نظر باستانشناسان محل گورهاي دسته جمعي تومولوسها مربوط به هزاره اول قبل از ميلاد است. مجموع گورهاي تومولوس كه به شكل تپه باستاني است، شامل چند هزار گور فرعي ميباشدكه يك گور اصلي را حلقه وار در ميان گرفتهاند.
جاذبه هاي طبيعي
آبهاي گرم احمد آباد
در فاصله 2 كيلومتري شمال غربي روستاي احمد عليا حفرههاي آبگرمي وجود دارد كه بنا به روايت گذشتگان خاصيت دارويي داشته و مورد استفاده عموم قرار ميگيرد.
در ميان چشمه هاي آبگرم احمد آباد در نقاط نزديك آبگرمها، حفرههاي پر از آب سرد نيز وجود دارد كه خاصيت دارويي داشته و مورد استفاده عموم قرار ميگيرد.
اين آبها بعلت داشتن املاح معدني گوناگون بعد از طي مسير در روي زمين رسوباتي به رنگهاي سفيد زرد مايل به نارنجي و در بعضي موارد كاملاً قرمز بر جاي ميگذارد.
غار كهريز
اين غار در كهريز تكاب واقع شده و قطر دهانه آن در حدود 2 متر و طول و عرض آن نيز 3 متر است.
چمن متحرك بدرلو (چمن گلي)
چمن گلي در كيلومتر 17 شمال شرقي شهرستان تكاب و در 3 كيلومتري شرق روستاي بدرلو از دهستان افشار بخش مركزي واقع شده است.
در داخل دره سبز، و درختان چنار و بيد و نيزار و چمن درياچهاي به قطر طبيعي تقريبي 80 متر و با جزيرهاي شناور مملو از ني بقطر 60 متر وجود دارد كه در اثر وزش باد به طرفين حركت ميكند.
زندان برنجه
زندان برنجه در 28 كيلومتري شمال شهرستان تكاب در روستاي برنجه ( برنجك) از دهستان چمن، بخش تخت سليمان و در دامنه كوهي معروف به طويله سليمان واقع شده است.
درياچه خسرو
در وسط آثار باستاني تخت سليمان درياچهاي كه عمق آن حدوداً 110 متر و ابعاد آن80در120 متر است وجود دارد. آب درياچه بصورت چشمه جوشان از اعماق زمين بيرون ميجوشد كه منظره بسيار جالبي دارد.
آب درياچه آهكي و نسبتاً ملايم و غير قابل شرب است و هيچ موجود زندهاي در آن وجود ندارد. وجود اين درياچه فيروزهگون در ميان قلعه و قرار داشتن قلعه در وسط يك سلسله كوههاي دايرهاي شكل، منظرهاي را به وجود آورده كه يكي از عجايب ديدني و تماشايي منطقه ميباشد.
اماكن زيارتي ومذهبي
مسجد جامع تكاب
اين مسجد در سال 1332 هجري قمري به دستور سردار حسينعليخان افشار در زمان سلطنت ناصرالدينشاه بنا گرديده است.
مسجد جامع روستاي اغولبيك
مسجدجامع روستاي اغولبيك به دستور يكي از اربابان محلي در سال 1332 هجري قمري احداث و هم اكنون بعد از گذشت چندين سال از قدمت آن بطور سالم و فاقد آثار ويراني مورد بهره برداري قرار ميگيرد.
كليساي چهار طاق
در شمال غربي و كيلومتر 36 شهرستان تكاب در روستاي چهار طاق پايههاي چهار ستون مخروبه وجود دارد كه در نزد اهالي به كليسا مشهور است. از نظر كارشناسان اين بنا مربوط به دوره ساسانيان بوده و به يك آتشكده شباهت بيشتري دارد. پايه هاي اصلي طاق خراب شده و اطراف آن كه در محل به كليسا معروف ميباشد توسط افراد سود جو براي گنج يابي به كلي ويران شده است.